در نوشتههای قبل به دنبال شناخت بهترین چاچوبهای مدیریت پروژه بودیم و از چارچوب «فرمان و کنترل» شروع کردیم. امروز در مورد رویکرد چابک صحبت میکنم.
مدیریت پروژه چابک (Agile Project Management)
جایی در دهه 1990 میلادی، عبارت «توسعه چابک نرمافزار» خودش رو توی مقالههای نشون داد. اما جدی گرفته نشد تا اینکه در سال 2001 دوستداران آن، بیانیهی چابک رو نوشتند و اتحاد چابک رو شکل دادند. چارچوب چابک مدیریت پروژه از ابعاد مختلفی با مدل فرمان و کنترل سنتی متفاوته. این تفاوتها از همین اصول شروع میشه:
- بالاترین اولویت ما راضی نمودن مشتری از طریق تحویل زود و پیوستهی نرمافزار ارزشمند است.
- از تغییر در الزامات حتا در آخرین لحظات توسعه استقبال کنید. فرایندهای چابک تغییر به نفع مزیت رقابتی مشتری را در نظر میگیرند.
- نرمافزار در حال کار را به صورت متناوب تحویل بدهید، از چند هفته تا چند ماه ولی اولویت با بازههای زمانی کوتاه تر است.
- افراد تجاری و توسعهگرها در طول پروژه باید به صورت روزانه با هم کار کنند.
- پروژهها را حول افراد با انگیزه شکل بدهید.
- به آنها محیط و پشتیبانیای که می خواهند بدهید و به آنها اعتماد کنید تا کار به پایان برسد.
- بحثهای رو در رو کاراترین و موثرترین روش برای انتقال اطلاعات میان تیم توسعه است.
- نرمافزار در حال کار مقیاس اصلی پیشرفت است.
- فرایندهای چابک توسعه پایدار را ترقی میدهند. ذینفعان، توسعهگرها و کاربران باید بتوانند به طور نامحدود سرعت ثابتی را حفظ کنند.
- توجه پیوسته به برتری فنی و طراحی خوب چابکی را افزایش میدهد.
- سادهسازی ضروری است.
- بهترین معماری، الزامات و طراحیها از تیمهای خودسازمانده بیرون میآید.
- در بازههای منظم، تیم در مورد چگونه موثرتر شدن عکسالعمل نشان میدهد و بنابراین رفتارش را اصلاح و بهینه میکند.
در بیشتر این موارد تناقض و اختلافی با رویکردهای مدیریت پروژه سنتی دیده نمیشه. این نگاه بیشتر به این اصول چندگانه توجه داره تا اینکه فقط بخواد به شانس تکیه بکنه. مدیریت پروژه چابک جایگزینی برای روش آبشاری توسعه نرمافزار است. چرخهی عمر مدیریت پروژه چابک به این صورت است:

همینطور که میبینید خیلی با مدل آبشاری متفاوته. این رویکرد به برنامه (یا قسمتی از اون) اجازه میده تا به صورت خلاقانه تا رسیدن به یک وضعیت قابل تحویل تکامل پیدا کنه. این روش برای کارهای کوچک خیلی خوب کار میکنه جایی که این کارها زیاد به هم ربطی ندارند (برای نمونه، فیچرهای مستقل یه نرمافزار). مخالفان مدیریت پروژه چابک این ریسک رو میبینند که پروژه هیچ وقت تموم نشه چون دنیای ایدهها نامحدوده. به علاوه اونها نگران این هستند که پروژههای چابک به راحتی قابل بودجهبندی نیستند و تاریخهای تحویل به دلیل طبیعت تکراری این رویکرد قابل پیشبینی نیستند. به همین دلیل همهی افرادی که در پروژههای اینچنینی کار میکنند باید ضرورت واقعی نیازها رو درک کنند و راه پروژه به سمت کامل شدن رو پیدا کنند.
قدرت مدیریت پروژه چابک در اینجاست که تلاش میکنه نتایج قابل استفادهای در دورههای زمانی کوتاه ایجاد بکنه. به علاوه در اینجا توسعهی همکارانه رو داریم که به پذیرش نهایی خروجی از سمت کاربران و ذینفعان کمک میکنه. شکی نیست که تکنیکهای چابک شایستگیهای زیادی دارند و اگر به خوبی استفاده بشوند میتوانند فرایند توسعه رو تسریع کنند.
1 دیدگاه. همین الان خارج شوید
[…] از این، در مورد چارچوب مدیریت پروژه چابک (لینک) و اسکرام (لینک) […]