تا حالا فکر کردهاید که از بین چاچوبهای مدیریت پروژهای که اسمشون رو شنیدید کدوم برای شرکت شما بهتره؟ آیا واقعن بهترین چارچوب مدیریت پروژه وجود داره؟ فقط به این لیست بلند ولی نه چندان کامل از راههای مختلف انجام پروژه نگاه کنید:
- فرمان و کنترل (Command and Control)
- چابک (Agile)
- اسکرام (Scrum)
- اکستریم (Extreme)
- زنجیره بحرانی (Critical Chain)
- زنجیره رویدادها (Event Chain)
- پرینس ۲ (Prince2)
- فرایند محور (Process-based)
- روش هرمس (Hermes Method)
- چاچوب مدیریت هزینه تمام شده (Total Cost Management Framework)
- فرایند نرم افزار تیم (Team Software Process)
- مدل وی (V-Model)
- رویکرد چارچوب منطقی (Logical Framework Approach)
این لیست واقعن گیجکننده ست. هر کدوم از این روش ها مزایا و معایب خودشون رو دارند. اینکه توی هر کدوم حرفهای باشید تقریبن غیرممکنه. هر کدوم از این رویکردها فرضیات و سطوح پیچیدگی خودشون رو دارند. در پروژههای بزرگتر و پیچیدهتر معمولن از یک روش ترکیبی استفاده میشه تا در اون پروژه خاص به خوبی کار بکنه. به هر حال باید در هر کدوم از اینها دانش مختصری داشته باشید که در وقت مناسب بتونید سبک سنگین کنید و گزینه یا ترکیب مناسب رو پیدا کنید.
در نوشتههای بعدی میخواهم در مورد این ۴ چارچوب اصلی و معروف صحبت کنم:
- فرمان و کنترل که از همه قدیمیتر و سنتیتره
- چابک که چارچوب محبوبی شده
- اسکرام
- اکستریم
دو چیز رو در ذهن داشته باشیم. اول اینکه یک چارچوب با سطح بلوغ مدیریت پروژه رابطهای نداره. یعنی اینطور نیست که چون مدیریت پروژه علمی و مدونی دارید پس میتونید از استاندارد خاصی استفاده کنید و اگه مدیریت پروژه در پایینترین سطحش توی شرکت شما کار میکنه یعنی باید از استاندارد دیگهای استفاده کنید. دوم اینکه هیچ رویکردی برای همه پروژهها بهترین نیست و بعضی روشها برای بعضی پروژهها بهتر جواب میده. خلاصه اینکه یک سایز لباس به تنِ همه نمیخوره!
حرف آخر رو میخوام همین اول بزنم. اگه کسی پرسید بهترین روش مدیریت پروژه چیه؟ باید بگیم: «بستگی داره». هر کدام از این روشها جایگاه خودشون رو در جعبه ابزار مدیریت پروژه دارند. افرادی که در مدیریت پروژه حرفهای هستند یک رویکرد رو به صورت استاندارد معرفی نمیکنند بلکه بسته به پیچیدگی، مدت زمان و الزامات پروژه از روش مناسب استفاده میکنند.
پیشنهاد میکنم دانش پایه خودتون رو در مورد این رویکردها افزایش بدهید. در همین راستا و در نوشتههای آتی، به مطالعه این چارچوبها میپردازیم.
5 دیدگاه. همین الان خارج شوید
سلام
آقا من مطالب شما رو مرتب ميخونم منتها توفيق كمه نظر بدم
اما چيزي كه اينجا به ذهنم رسيد كه بگم اينه كه بين چارچوب، متودولوژي و استاندارد تفاوت وجود داره و مثلا پرينس دو كه اينجا تحت عنوان چارچوب اومده چارچوب نيست و متدولوژيه
برخلاف پمباك كه چارچوبي است كه شامل استاندارهايي از مديريت پروژه است
لذا براي تدقيق اين مباحث شما هم ميتونيد يه مروري روي اين كيوردها داشته باشيد يا اگه من اشتباه ميكنم بهم بگيد.
موفق باشيد
سلام
درست می فرمایید. بین این عبارت ها تفاوت مفهومی وجود دارد. منظور از چارچوب در این نوشته همه ی «چیز»هایی بود که در مورد یک پرکتیس مدیریت پروژه به صورت مدون منتشر شده است. از نقد وارد شما ممنونم
[…] در نوشتههای قبل به دنبال شناخت بهترین چاچوبهای مدیریت پروژه بودیم و از چارچوب «فرمان و کنترل» شروع کردیم. امروز در […]
[…] در ادامهی شناخت چارچوبهای مدیریت پروژه و بعد از صحبت در مورد چارچوبهای «فرمان و کنترل» و […]
[…] روشهای مختلفی قابل انجامه. تعدادی از اونها رو اینجا (لینک) قبلن توضیح دادهم و در همون نوشته گفتهام که چیزی به […]