برنامه‌ریزی بر اساس توافق همگانی؛ آری یا نه

دسته‌بندی: مدیریت پروژه

     برنامه‌ریزی پروژه یکی از وظیفه‌های مدیر پروژه یا دفتر مدیریت پروژه است و بقیه اعضای تیم اهمیت زیادی به مسیر بحرانی، محدودیت‌ها و … نمی‌دهند. بقیه فقط می‌خواهند بدونند که چه کسی، چه کاری را در چه زمانی باید انجام بده. این فرض رو قبول دارید؟ اگر بله، باید راهی پیدا کنید تا یک پل بین تحلیل و اجرا ایجاد بشه. به این پل برنامه‌ریزی بر اساس توافق همگانی (Consensus) می‌گویند و البته موافق‌ها و مخالف‌هایی داره.

برنامه ریزی بر اساس توافق یعنی چی؟

      فردی که زمانبندی و برنامه‌ریزی پروژه رو انجام میده با مفاهیم کنترل پروژه آشنایی داره و همچنین میتونه از ابزارهایی مثل مایکروسافت پراجکت یا پریماورا استفاده کنه. این فرد فهم عمیقی نسبت به این مسائل داره و برنامه‌ای رو ایجاد و نگهداری میکنه که مهمه چون مورد تایید همه‌ی ذینفعان پروژه ست. اما این فرد جز کوچکی از تیم پروژه است. پیچیدگی معمول در برنامه‌های زمانبندی باعث میشه که بقیه‌ی تیم پروژه آنچنان در اون مشارکت نکنند. در واقع افراد تیم توجهی به روابط منطقی و شناوری و دیگر اصطلاحات ندارند و تمرکز خود رو بر روی انجام کار با استفاده از تخصص و تجربه حفظ می‌کنند تا در زمان و بودجه مشخص شده کار خودشون رو تحویل بدهند.

consensus

     انتظاری که وجود داره اینه که تلاشی انجام بشه برای انتشار اطلاعاتی از برنامه در داخل تیم که مورد توجه همه‌ی افراد است. یعنی این اطلاعات برای اونها مفید و قابل فهم باشه. در نهایت افراد تیم باید بتونند پیشرفت خودشون رو گزارش بدهند بدون اینکه چیزی در مورد درصد تکمیل فیزیکی یا ارزش کسب شده بدونند. نه اینکه این فرمول‌ها و اعداد و اصطلاحات مهم نیستند، بلکه نیاز به مکانیزمی است که شار اطلاعات بین «گزارش‌کنندگان اجرا» و «مسئولان اطلاعات تحلیلی مدیریت پروژه» رو ترجمه کنه. باید با کار بر روی این فرایند به تفاهمی واقعی رسید تا:

  • همکاری و مشارکت تیم بر روی پلن بیشتر بشه
  • قابلیت پیش‌بینی وضعیت آتی پروژه بیشتر بشه
  • توافق بر روی هزینه‌ها و مدت زمان‌ها انجام بشه

به این شکلِ کار، برنامه‌ریزی مبتنی بر توافق همگانی می‌گویند که هدفش رسیدن به چیزی است که به تیم در اجرای پروژه کمک میکنه.

مخالفان چه می‌گویند؟

     مارگارت تاچر در مورد توافق همگانی گفته: «فرایند رها کردن همه‌ی باورها، اصول، ارزش‌ها و سیاست‌ها در جستجوی چیزی که هیچکس به آن باور ندارد، اما هیچکس با آن مشکلی هم ندارد. فرایند جلوگیری از بسیاری از مشکلاتی که باید حل شوند، فقط برای اینکه نمی‌توانید در مسیر خود به توافق برسید. کدام حزب در زیر پرچم «من طرفدار توافق همگانی هستم» جنگیده است و پیروز شده است؟»

     همینطور که می‌بینید عده‌ای تلاش برای همرنگ شدن با بقیه‌ی تیم رو به نوعی مماشت و جدا شدن از اصول کنترل پروژه می‌دونند. بسیاری از افراد تیم می‌تونند با کمی آموزش با اصطلاحات آشنا شوند و در کار روزمره خود از اون استفاده کنند. حداقل اکثر مهندس‌ها می‌توانند با نمودار گانت یا دیاگرام فعالیت‌ها ارتباط برقرار کنند و از کنترل علمی پروژه لذت ببرند.

نتیجه اینکه ..

     باید گفت رسیدن به ابزار، فرایند و قالبی که قابل فهم و استفاده برای همه اعضای تیم و ذینفعان باشه حرکتی پسندیده است. قطعن تلاش برای جلب نظر یک گروه از ذینفعان و عدم توجه به توافق با دیگران راه به جایی نمی‌بره. ولی اینکه بایست تا حد امکان افراد اجرایی و حاضر در سایت پروژه رو از فضای حرفه‌ای مدیریت پروژه جدا کرد حرف دیگریست. نظر شما چیه؟ «برنامه‌ریزی بر اساس توافق همگانی» رو یک اصل می دونید و یا راهی برای کنار اومدن با همگان؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

مایکروسافت، رهبر هوش تجاری چابک
هوش تجاری چیست؟
فهرست